(شهیدوالا مقام ،عارف وظیفه شناس استاد حجت الاسلام والمسلمین محمد اسحاق آخوند)
مقدمه
نقش علما ورسالت پاسداری از دين
یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات.( مجادله /11)
خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد.
علماي شيعه به آن دسته از دانشمندان گفته ميشود كه پس از غيبت كبراي امام دوازدهم شيعه(عج) به اشاره آن حضرت وظايف امامت را انجام داده و از اصول و ارزش ها و احكام دين اسلام پاسداري مينمايند. اگر چه در دوران حضورو امامت تمام ائمه عدهاي به نام اصحاب و شاگردان ائمه، گروهي از علماي شيعه را تشكيل ميدهند، افرادي چون : كميل بن زياد، و ابي حمزه ثمالي و زرارة بن اعين و ابن ابيعمير، بكير بن اعين، علي بن يقطين، جابر بن يزيد الجعفي، فضيل بن يسار...،[1] و اصحاب ائمه ديگر كه در حفظ و تبليغ دين نقش داشتهاند طبقهاي از علماي شيعه دين محسوب ميشوند. چون در حفظ دين در عصر ائمه (ع) نقش داشته و از طرف ائمه (ع) نيابت و مأموريت تبليغ را داشتهاند.[2]
امّا در اين جا مراداز "علماي شيعه حافظان دين"، علماي دوران غيبت كبري است كه در حفظ تشيع نقش بسيار اساسي و برجستهاي را ايفاء نمودهاند. علماي شيعه در اين دوره در ردههاي مختلف به حفظ دين همت نمودهاند كه به اختصار به برخي از اين موارد اشاره مينماييم.
بنابر نص امام زمان (عج) علماي شيعه به طور عموم، از طرف آن حضرت عهدهدار مسئوليت حفظ شريعت و ارزش هاي ديني بوده و هستند، «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم...»؛[3] با اين توقيع حفظ دين و اصالت آن، كه در مذهب تشيع نهفته است به عهده ی علماي طراز اول قرار گرفت.
طبقهاي از علماي اسلام كه در حفظ دين مسئوليت داشته و ايفاي نقش نمودهاند، طبقهاي بودهاند كه با ابزارهاي عقلاني و استدلالي، فلسفي، كلامي و جدلي به حفظ دين اسلام همت نمودهاند، علمايي همچون ابن هشام، خواجه نصير طوسي، ميرداماد، ميرفندرسكي، ملاصدرا و... [4] طبقهاي از علما نيز با ايفاي نقش در عرصه تبليغ دين تكاپو كرده و دين اسلام و احكام آن را، در نسل هاي مختلف زنده داشتهاند كه كار اين ها از دو طبقه فوق سختتر بوده است، چون تمام دستآوردهاي طبقات پيشين اعم از مراجع تقليد و محققان و مؤلفان توسط اين طبقه به زبان عاميانه و عرفي و كارآمد به مردم منتقل شده است. اين ها مروجين و حافظان شريعت اسلامي بودهاند.
دين اسلام دين ارزشمحوري و ارزشمداري است، يعني همواره آن چه را كه در دين ملاك و معيار عملكرد است ارزش ها هستند، ارزش هاي اخلاقي، و ارزش هاي دروني و بيروني مانند تقوا و اخلاص، و ايمان و دوري از معاصي كبيره و صغيره. به تصريح قرآن ملاك برتري انسان ها در پيشگاه خداوند فقط تقواست[5] و علماي اسلام باتقوا محوري توانستهاند كاركرد مثبت داشته باشند، عمل به واجبات و احكام شرعي به عنوان تكليف فردي و حقوق اجتماعي كه اجزاي پديدآورنده و اركان و ساختار تقوا هستند،توسط علماي اسلام و طبقات مختلف روحانيون از عصر غيبت كبري تا حال حاضر، به مردم و رگههاي اجتماعي مثل واكسنهاي ضدميكروب تزريق شده و در فرآيند فرهنگ سازي، فرهنگ غالب و چهره و نماي ظاهري فرهنگ شيعه را شكل داده. براي نمونه عزاداري براي معصومين و سيد الشهداء به صورت يك فرهنگ عمومي درآمده است، اكنون بايد پرسيد كه اين فرهنگ عمومي چگونه به وجود آمده است؟ چنان كه به تاريخچه عزاداري و فرهنگ آن نگريسته شود نقش علماي شيعه در به وجود آمدن اين ارزش ديني و تبديل آن به عنوان يك فرهنگ عالي شيعه روشن خواهد شد.[6]
ساير امور مذهبي و ارزشي هم اينگونه بوده است، جزئيات زندگي يك فرد كه در آن نمادهاي فرهنگ شيعه به عنوان ارزش مطرح است مانند "گفتن بسم الله" در آغاز غذا خوردن توسط علماي شيعه در فرهنگ مردم جاي گرفته است، دادن سلام و آغاز كردن ديدار و ملاقات با واژه ی سلام، يك فرهنگ ديني ارزشمند است، چنان كه روايات وارده و آيات قرآني مربوط به اين جزئيات فرهنگي را بررسي كنيم به اين حقيقت ميرسيم كه نقش آنان كه اينگونه فرهنگها را در زندگي روزمره مردم جاسازي كردهاند چه مقدار برجسته است.
معنويت در دين اسلام و در انديشه علماي شيعه كه از ائمه (ع) الهام گرفتهاند با ارزش ترين حالات انساني است، علماي شيعه بر محور دينداري و دين محوري و دينمداري معنويت را به مردم از راههاي مختلف آموخته و در فرصتهاي به دست آمده القاء نمودهاند. حالات معنوي و سيرو سلوك علماي اسلام بسيار خواندني است و حالات روحي و معنوي مردم تحت تأثير معنويت آن ها، اگر بازگويي شود، شيرينترين و جذابترين داستان هاست كه بازگو كردن آن ها خود به لحاظ برخورداري از بار عظيم معنوي تحولي عظيم در باطن و روح انسان به وجود ميآورد، حالات عرفاني فقها و عرفاي شيعه جذابيت خاص دارد، حالات عرفاني كه به عرفا دست ميدهد، علما با قدرت معنوي حاصله از سلوك الهي كرامات زيادي داشتهاند، چنان كه در حالات بزرگاني چون علامه مجلسي، و مقدس اردبيلي و فيض كاشاني و سيد علي قاضي و آخوند همداني و نخودكي اصفهاني و علامه طباطبايي و امام خميني (رضوان الله عليهم اجمعين) كراماتي بسيار معنوي وجود دارد كه بعضاً از رموز عرفان محسوب شده و قابل عرضه در بين خواص است.[7]
بنابراين علماي شيعه به تمام معنا و با تمام همت خويش از دين حفاظت نمودهاند و هويت شيعه را از هر گزندي پاسداري نمودهاند، هر جا احساس ميشد، شبههاي به حريم شيعه و اصول مسلم آن مانند امامت وارد ميشود، علما دست به قلم شده و يا زبان به سخن گشاده و گاهي اگر نياز بوده است دست به سلاح برده و از هويت و اساس دين دفاع نمودهاند. نمونههاي برجسته از اين حركت ها كه در راستاي دفاع و اهتمام براي حفظ دين و دينداري و دين محوري بوده است در تاريخ بيشمار است.[8]
اگر اين سلسله از علماي اسلام و شيعه را از صفحه تاريخ اسلام حذف كنيم، و تمام آثار به جاي مانده از آن ها را نيز حذف كنيم، با خلأ عظيم فكري و فرهنگي روبر خواهيم شد، و علاوه بر اين اگر اين تلاش هاي بيمنت علماي اسلام از آغاز غيبت كبري تا عصر حاضر نبود، تمام دست آوردهاي امامت از بين ميرفت، اگر ما تلاش دشمنان شيعه را براي نابودي تشيع در نظر بگيريم، و تشيع را بدون سلاح و دفاع علماء در برابر اين تهاجم های گسترده ملاحظه كنيم، جايگاه كاركرد علماي اسلام براي ما روشن خواهد شد، مجاهدت هاي شيخ مفيد در مقابل دشمنان سرسخت اهل بيت، مبارزات شهيد اول و شهيد ثاني و آزار و اذيتهايي كه آن ها تحمل كردند و زحمات خواجه نصير الدين طوسي و زحمات طاقت فرساي علامه حلي و حضورش در دربار ايلخانان و دفاع از ماهيت شيعه و تأليفات گرانسنگ تمام علما كه هر يك از اين تأليفات در جاي خود يك خلأ اساسي و يك شبهه گسترده را از دامن شيعه زدوده و تشيع را كه ميرفت در عرصه تاريخ به نابودي كشيده شود، نجات داده است. كتاب هايي چون النقض و اكمال الدين در دفاع از شيعه و امامت نوشته شده است [9] ومجموعهاي با ارزش و دائرة المعارف عظيم شيعه توسط علماي عاليقدري چون علامه مجلسي تأليف شده است (بحار الانوار) .[10]
اگر فقدان اين همه خدمات فرهنگي را در نظر بگيريم و امروز جامعه خويش را عاري از اين ثروتهاي غني فرهنگي و خدمات خالصانه فرض كنيم، جايگاه و وجود علما، در عرصه فرهنگ و تاريخ تشيع براي ما روشن خواهد شد.
رسالت ديني علما منحصر در يك بعد از ابعاد مختلف دين نيست، بلكه رسالت آن ها همه جانبه است، اختيارات علماي اسلام و رسالت آن ها دقيقاً در طول رسالت و مسئوليت ائمه است، امروز همه علماي اسلام به جهت رسالت خويش در راه حفظ دين و در قبال مردم و تشيع مسئوليت دارند و هر كس به اندازه ی توان خود مسئول حفظ دين اسلام است، بر اساس همين احساس مسئوليت است كه امام خميني قائد بينظير دوران غيبت كبري در برابر بدعت ها مبارزه عظيم با تمام مظاهر كفر و طاغوت را در سرلوحه وظايف خويش قرار داد، مبارزه با بدعت ها اساسيترين جبههاي است كه در مقابل بدعتگران ميتوان تشكيل داد، و يكي از وظايف مهم علماي اسلام است.
چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «اذا ظهرت البدع في امتي فليظهر العالم علمه. فمن لم يفعل فعليه...»؛[11] هر گاه بدعت ها در ميان امت من ظاهر شود برعهده عالمان است كه علم خود را آشكار كنند و با بدعت ها به مبارزه برخيزند تا مردم از بدعت ها آگاهي يافته و اغفال نشوند، در اين روايت بر علماي شيعه واجب شده است كه با بدعت ها مبارزه كنند، در راه مبارزه با بدعت ها و امر به معروف و نهي از منكر علماي شيعه از جان خويش گذشته و در راه زدودن بدعت ها جهاد نموده و حكم جهاد دادهاند.[12]